ارسال ۵۰۰اثر به جشنواره ادبی داستان کوتاه «هشت» در مشهد علیرضا خمسه به «استخر» سروش صحت پیوست برگزاری نخستین نشست فعالان سینمای خراسان رضوی در مشهد تمام مهربانی‌های یار مهربان تصویرگر آواز‌های آبی شهر | یادی از استاد علی‌اکبر زرین‌مهر نقاش فقید مشهدی هم‌زمان با سالروز درگذشتش ماجرای تخلص استاد شهریار در مسابقه تلویزیونی «دونقطه» + فیلم گنجینه ای از هنر ناب ایرانی در حرم رضوی | گذری به موزه تخصصی فرش آستان قدس رضوی روایتی طنزآمیز از روابط انسانی | گزارشی از اکران مردمی فیلم «ناجورها» در مشهد پرتره «سیدحسن حسینی»، شاعر برجسته، روی آنتن تلویزیون + زمان پخش زوربا، یک مرد رها | معرفی کتاب «زوربای یونانی» به بهانه انتشار کتاب صوتی‌اش مدیرعامل مؤسسه فرهنگی شهرآرا: حمایت شهرآرا از سینما برای گرم‌ترشدن بازار هنر مشهد است + فیلم «جیمی کیمل» مجری مشهور تلویزیون اخراج شد سواد رسانه‌ای؛ سپر دفاعی در جنگ نوین حماسه در غزل | فردوسی چه تأثیراتی بر شهریار گذاشته است؟ رائد فریدزاده: حمایت از پروژه‌های سینمایی استانی باید هدفمند و بلندمدت باشد + فیلم لغو اجرا‌های محسن یگانه در گرگان + علت مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی: ظرفیت هنری استان نیازمند ایجاد زیرساخت‌های لازم است پایان بخش اجرایی جشنواره هجدهم موسیقی جوان رمان «جایی برای دفن مردگان نیست» در کتابفروشی‌ها
سرخط خبرها

یادی از عالم فقید، میرزاجوادآقا تهرانی، هم زمان با سالروز رحلتش | عالم بی نشان

  • کد خبر: ۱۳۱۰۲۵
  • ۰۲ آبان ۱۴۰۱ - ۱۰:۵۴
یادی از عالم فقید، میرزاجوادآقا تهرانی، هم زمان با سالروز رحلتش | عالم بی نشان
میرزاجوادآقا تهرانی از دار دنیا چیزی نداشت جز یک مشت اثاثیه ساده برای گذران زندگی و چند جلد کتاب که دو ماه مانده به پایان عمرش، تقدیم سیدمحمدرضا گلپایگانی کرد.

آزاده چشمه سنگی | شهرآرانیوز؛ پرسیدند چرا روی جلد کتاب هایتان نوشته اید «ج. زارع»، شما که فامیلی تان زارع نیست؟ فرمودند: «الدنیا مزرعه الاخره. ما همه زارعیم. نیک بکاریم تا نیک درو کنیم.» ۱ میرزاجوادآقا تلاش می‌کرد خودش را پشت حروف اختصاری پنهان کند، اما کجا دریا در تنگی کوچک جا می‌گرفت؟ عمامه‌ای کوچک می‌بست. می‌گفت: «برای کسوت روحانی من، همین مقدار بسنده است و اگر خلاف عرف نبود، همین را هم نمی‌بستم.»

از دار دنیا چیزی نداشت جز یک مشت اثاثیه ساده برای گذران زندگی و چند جلد کتاب که دو ماه مانده به پایان عمرش، تقدیم سیدمحمدرضا گلپایگانی کرد. خانه اش، اما درعین سادگی، نظم چشم نوازی داشت. اسباب اضافه‌ای نداشت، اما همان‌هایی هم که داشت، حتی در رنگ و ظاهر، همخوان و مرتب بود. می‌گفت: «زیبایی خانه را برای همسرم دوست دارم. در خانه پدرش، زندگی متمولی داشته. اینجا شبیه خانه پدرش نیست، اما شایسته است در محیط آراسته‌ای زندگی کند.»

در نجف بود که مادرش نامه داد: «میرزاجواد! برگرد تهران، می‌خواهم برایت آستین بالا بزنم.» و اطاعت مادر که در برابر تحصیل اوجبی بود بر واجب، او را به تهران برگرداند. دست نجیب زاده‌ای را گرفت و به مشهد رفت. ۵۶ سال در مشهد زندگی کرد که بخش زیادی از آن را مشغول تدریس بود. اصول فقه و فلسفه انتقادی، دروسی بود که شاگردان برجسته زیادی را پای منبرش نشاند؛ ازجمله سیدعلی خامنه ای، رهبر معظم انقلاب.

جوادآقا تهرانی در کلاس‌های درس، هم ردیف شاگردان روی زمین می‌نشست. هر فعلی که منجر به تفکیک و ترفیع او از سایر افراد می‌شد، برایش ناخوشایند بود، تاجایی که هرگز به امامت نمازجماعت تن نمی‌داد، الا در جبهه‌های دفاع مقدس که می‌دید جوانانی غیور جانشان را به دست گرفته و آمده اند مقابل آتش و حالا یک خواسته از او دارند. این کمترین کاری بود که با سن بالا پشت خاکریز‌های جنگ از دستش برمی آمد. لباس بسیجی به تن می‌کرد و گاهی سلاح به دست می‌گرفت تا امید را در نگاه رزمندگان، تازه کند.

پیش از جنگ هم خود را به دستگاه تدریس و انزوا در گوشه‌ای محدود نکرد. در دوره ای، عضو مجلس خبرگان قانون اساسی بود و قبل‌تر از آن، از پیشگامان مقابله با پهلوی. رابطه نزدیکی با امام خمینی (ره) داشت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، خدمات ارزنده‌ای در جامعه از خود به یادگار گذاشت. اولین صندوق قرض الحسنه ایران به دست میرزاجوادآقای تهرانی تاسیس شد و در مشهد هم درمانگاه خیریه‌ای با نام بینوایان پایه گذاری کرد.

سال ۱۳۶۸ بود که بیماری کبد، نفس‌های این فقیه عارف را به شماره انداخت و در شرایطی دنیا را ترک کرد که جز لباس‌های تنش و کتاب‌های ارزشمندی که تالیف کرده بود، چیزی از خود نداشت. «میزان المطالب»، «بحثی در فلسفه بشری و اسلامی» و «عارف و صوفی چه می‌گوید؟»، جزو کتاب‌هایی بود که میرزاجوادآقای تهرانی را با آن می‌شناختند. همچنان که مکاتب فلسفی را نقد می‌کرد، مخالفت او با اصول فکری و مبانی عرفانی و فلسفی در این نوشته‌ها به چشم می‌آمد. حالا اگر به بهشت رضای مشهد بروید و سراغ مزار این فقیه عارف را بگیرید، با مزاری بی نام رو به رو می‌شوید. این وصیت او بود؛ مزاری گمنام شبیه جلد کتاب هایش.

 

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->